با یک اتوبوس از پادگان حمیدیه به محل آموزش رفتیم یک روستا در منطقه جفیر بود با خانه های کاهگلی خالی از سکنه و خالی از هرگونه اسباب و وسایل وکاملا متروکه کنار رود کرخه کور. این رود به نام نیسان و کرخه نور هم مشهور بود در آنزمان و آن قسمتی که محل آموزشمان قرار داشت عرض رود چیزی حدود 30 الی 40 متر و عمق آن 2 الی 3 متر بود . آب رود کاملا گل آلود و کثیف بود. از این آب برای شستشوی خودمان و لباس و ظروفمان استفاده می شد حتی یکی دو بار که تانکر آب آشامیدنی نیامده بود از همین آب رود برای خوردن استفاده کردیم به این ترتیب که با سطل آب را از رود به بشکه ای می ریختیم پس از ته نشین شدن گل و لای چند تا قرص داخل بشکه می انداختیم و می گفتند که این قرص ها قرص کلر است و آب را بهداشتی می کند و … تا رسیدن تانکر آب که شاید یکی دو روز طول می کشید از آب بهداشتی ! بشکه استفاده می کردیم.
خاطرات آموزش تخریب ، تابستان سال 1364-قسمت پنجم
- Post Author:Narcissus
- Post published:می 14, 2020
- Post Category:خاطرات / شهدا / صفحه اصلی
- Post Comments:0 دیدگاه
Please Share This Share this content
- Opens in a new window Twitter
- Opens in a new window Facebook
- Opens in a new window Google+
- Opens in a new window Pinterest
- Opens in a new window LinkedIn
- Opens in a new window Viber
- Opens in a new window VK
- Opens in a new window Reddit
- Opens in a new window Tumblr
- Opens in a new window Viadeo
- Opens in a new window WhatsApp
Narcissus
یاهو